«چند قطره باران» بر گونه آرزوهای کوچک/ پیتزای مهربانی بدون عکس!
تاریخ انتشار: ۱۵ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۱۵۲۱۹۱
دریافت 8 MB
خبرگزاری مهر؛ گروه مجله – جواد شیخالاسلامی: میگویند «چیزهایی که برای شما آرزو است، برای ما خاطره است». حرف آرزو که میشود فکر خانه و ماشین و موتور و سفر دور دنیا و اینها به میان میآید، اما این بار حرف آرزوهای کوچک است! آنقدر کوچک که برای دیدنشان باید ذرهبین دست گرفت. دقیقاً مثل «حسن صلواتی» عکاس مشهدی که چند سالی است ذرهبین دستش گرفته و سعی میکند با دوستان هنرمندش آرزوهای کوچک را از میان خانههای سی چهل متری حاشیه شهر پیدا کند و برای برآورده شدن آنها قدمی بردارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سال ۹۸ تصمیم میگیرد عکسهایش را در اینستاگرام بفروشد و با درآمد آن، آرزوی بچههای حاشیه مشهد را برآورده کند. چیزی نمیگذرد که دوستانش هم به او میپیوندند و کنار هم پویش «چند قطره باران» را راه میاندازند. صلواتی و رفقایش در همین چند سال خاطرات عجیب، شیرین و در عین حال حزنآوری را از کشیدن دست نوازش بر سر کودکان نیازمند و برآورده کردن آرزوهای ذرهبینی آنها تجربه کردهاند؛ خاطرانی که به وقت عید غدیر و ولایت امیرالمومنین، سرمشق مهربانی با کودکان و یتیمان شنیدنیتر و خواندنیتر است:
«نیمه ماه مبارک رمضان و تولد امام حسن مجتبی (ع) بود. به بچههای محروم حاشیه مشهد گفتیم فکر کنید امام حسن (ع) میخواهد چند آرزوی شما را برآورده کند. چه آرزوهایی دارید؟ بچهها که آرزوهایشان را نوشتند، شاخ درآوردیم! آرزو یکبار چیپس و پفک! آرزوی پیتزا و پاستیل! آرزوی کاپوچینو! همان موقع فهمیدم بعضی آرزوها آنقدر کوچکاند که باید به سختی دنبالشان بگردی. ما هم یک دست دوربین و دست دیگر ذرهبین گرفتیم تا آرزوهای کوچک بچهها را پیدا و برآورده کنیم».
اولین باری که چند قطره باران بارید...
نوروز چند سال قبل به این فکر افتادم کاری را شروع کنم که هم عکسهایم دیده شود، هم در کنارش یک اتفاق خوب بیفتد. اول میخواستم نمایشگاه عکس برپا کنم، ولی دیدم کلیشهای شده است. تصمیم گرفتم کاری انجام با ارزش افزوده انجام دهم. تا اینکه یک روز موقع رانندگی با خودم گفتم چرا عکسهایم را در صفحه خودم نفروشم؟ این شد که عکسها را در صفحه خودم منتشر کردن و به مخاطبین گفتم سود حاصل از فروش عکسها برای بچههای حاشیه شهر هزینه میشود.
عکسهایی که احساس میکردم حاضرند برای آن هزینه کنند را منتشر کردم؛ البته با قیمت پایین تا همه به راحتی بتوانند خرید کنند. قصدم این بود که هرطور شده مخاطب را با طرح همراه کنم. سال اول حدود ۲۵ قاب فروختم و تقریباً دو سه میلیون تومان جمع شد. تعدادی کادو خریدم و به واسطه فعالان اجتماعی که میشناختم کادوها را به دست بچههای نیازمند رساندیم. این اولین سالی بود که چند قطره باران شروع شد.
اندک اندک جمع مستان میرسند
سال بعد دو سه نفر از دوستان پیشنهاد همراهی دادند. وقتی حمایت دیگر عکاسها را دیدم، یک صفحه به نام «چند قطره باران» راه انداختم و قرار شد با افراد بیشتری کار را ادامه دهیم. سال سوم مشارکتها بیشتر شد و تصمیم گرفتیم فراخوان بدهیم. از عکاسهای مشهدی خواستیم عکسهایشان را بفرستند تا در این پویش استفاده کنیم. هیأت انتخاب گذاشتیم و از بین عکسهایی که ارسال میشد عکسهای برتر را در صفحه بارگذاری میکردیم. از اینجا کار قوت بیشتری گرفت و آن سال حدود سی چهل عکاس با پویش همراهی کردند.
سال چهارم قرار شد هر عکاسی که دوست دارد با «چند قطره باران»، ما نیز به مخاطبان صفحه خود عکاسها را معرفی میکردیم تا اگر دوست داشتند عکسها را از صفحه خود عکاسها انتخاب و تهیه کنند. همین باعث شد دایره مخاطبین ما را گستردهتر شود. عکاسها آثار متنوعی را عرضه میکردند و مخاطبین هم دست بازتری در انتخاب داشتند.
سال چهارم عکاسهایی داشتیم که از ترکیه، تهران، بوشهر و دیگر شهرهای کشور در طرح ما مشارکت کردند. حتی کسانی بودند که از خارج کشور از ما عکس خریدند. مثلاً یک نفر ده تا عکس خرید و گفت «لازم نیست عکسها را برای من بفرستید؛ آنها را بگذارید توی هدایا و به بچهها هدیه بدهید. شاید به واسطه این عکسها آنها هم به عکاسی علاقهمند شدند».
از شله تا پیتزا!
حالا بعد از چند سال صفحه «چند قطره باران» تبدیل به یک گالری دائم شده است. با هر فراخوان مخاطبان، از عکسهای صفحه انتخاب میکنند و ما سریع آن را چاپ میکنیم و به دستشان میرسانیم. حالا ممکن است یک عکس را ده نفر بخرند! مثلاً از عکسهای حرم، نجف، کربلا، طبیعت و بعضی از عکسهای هنری چند بار چاپ و فروخته میشود. البته عکسهای حرم بیشتر از همه مورد استقبال قرار میگیرند.
یک بار یک نفر یک عکس را ۷ میلیون تومان خرید! آن هم عکسی که شاید کسی انتظار نداشت با این قیمت خریده شود؛ یک عکس هنری که از چشم بود.
وقتی استقبال را دیدیم، تصمیم گرفتیم در کنار فروش آثار هنری، از مردم و هنرمندان کمک جمع کنیم. نیمه ماه مبارک، عید غدیر و نیمه شعبان از مناسبتهایی بود که به تاریخهای فراخوان اضافه شدند. در این فراخوانها نیاز نبود کسی عکس بخرد؛ بلکه مشارکتی بود و هرکس میتوانست به اندازه توانش برای ما پول واریز کند تا با آن به مناطق محروم کمک کنیم و برای مثال غذا بپزیم.
سعی کردیم در این برنامهها سراغ نذریهای خاص برویم؛ از ساندویچ کالباس بگیرید تا ماکارونی و پیتزا و شُله! مثلاً یک سال در نیمه ماه مبارک یک دیگ شُله مشهدی زدیم. پارسال عید غدیر فراخوان ماکارونی دادیم که ۵۸ میلیون پول جمع شد و با آن دو هزار و ششصد پرس ماکارونی توزیع کردیم. عید غدیر دو سال پیش فراخوان پیتزا دادیم و قصد داشتیم ۱۱۰ پیتزا بدهیم، ولی هزینه ۴۲۸ پیتزا جمع شد. ماه رمضان امسال شُله پخش کردیم و رمضان دو سال پیش هم ساندویچ کالباس!
حسرت یک پر پیتزا...
برای عید غدیر امسال فراخوان پیتزا زدهایم. ما وقتی دلمان هوس پیتزا میکند تلفن میزنیم و سفارش میدهیم، ولی خیلی از این خانوادهها شاید برای یک پرس پیتزا ماهها و سالها حسرت میخورند؛ نمیتوانند پیتزا بخرند! این بچهها هر روز در تلویزیون و تبلیغات و سطح شهر میبینند که دیگران پیتزا میخورند، ولی پدر و مادرشان نمیتوانند برای هر پیتزا ۱۵۰ هزار تومان پول خرج کنند. خلاصه که حسرت خوردن یک پیتزا به دلشان میماند. به خاطر همین این غذا را انتخاب کردیم.
یکشنبه گذشته فراخوان دادیم. تا همین لحظه که صحبت میکنیم نزدیک به ۴۵ میلیون تومان جمع شده است. نیت ما خرید ۱۱۰ تا پیتزا بود ولی با این استقبال احتمالاً حدود ۶۰۰ تا پیتزا تهیه و توزیع کنیم. با یکی از بهترین پیتزافروشیهایی مشهد صحبت کردهایم و این عزیزان فقط پول مواد پیتزا را از ما میگیرند، بدون اینکه از ما سود بگیرند. اکثراً وقتی میفهمند که کار خیریه است، مشارکت میکنند.
عکس و فیلم ممنوع است!
اصرار داریم از مراحل توزیع لباس و اسباببازی و غذا بین خانوادهها هیچ عکس و فیلمی نگیریم. حفظ کرامت خانوادهها و بچهها برای پویش «چند قطره باران» اهمیت زیادی دارد. سعی میکنیم طوری اسباببازی و لباسها را توزیع کنیم که پدر و مادرها خودشان بستهها را به بچهها تحویل بدهند. ادعای حل مشکل اقتصادی این خانوادهها را نداریم، اما همین که برای لحظهای بر لب آنها لبخند بنشانیم یا مانع شرمندگی پدر و مادرها شویم، اتفاق بزرگی است.
میخواهیم سالهای پیش رو با حمایت از استعدادهای ویژه، کمک کنیم که بچهها در مسیری که دوست دارند تحصیل یا کار کنند. بعضی از این بچهها در رشته یا هنر خاصی استعداد دارند و ما بنا داریم از آنها حمایت کنیم.
حمایت از کسب و کار این خانوادهها هم از برنامههای آتی پویش «چند قطره باران» است. میخواهیم با همراهی عکاسها از کسب و کار این خانوادهها و زنهای سرپرست خانوار حمایت کنیم و با عکسی از کارشان و تبلیغ آنها، شرایط شغلشان را بهبود بخشیم. عکاسهای ما در کنار این خانوادهها قرار میگیرند و در بازاریابی و روایت کسب و کارشان به آنها کمک میکنند.
راهی که کاش همهمان برویم...
یکی از اهداف من در این طرح این است که همه خودشان را مؤثر بدانند. این فعالیتها متکی به یک فرد و یک پویش نیست.
«چند قطره باران» تا همین امروز باعث شده است دوستان هنرمند دیگر هم از آن الگو یا انگیزه بگیرند و با فروش آثارشان به کارهای خیریه کمک کنند. مثلاً همزمان با زلزله خوی یکی از دوستان عکاس آمد و گفت میخواهم عکسهایم را برای کمک به زلزلهزدگان خوی بفروشم! «سید مهدی میری» نقاش و گرافیست مشهدی، یکی از نقاشیهایش را برای مردم زلزلهزده به فروش گذاشت و مورد استقبال قرار گرفت. این موضوع به عکاس و نقاس محدود نیست! نویسنده میتواند تعدادی از کتابهایش را با نیت کمک به خانوادههای نیازمند بفروشد یا حتی تعدادی از کتابهایش را به این خانوادهها اهدا کند.
باعث خوشحالی است که این طرح به دوستان دیگر هم انگیزه داده و هرکسی میتواند با هنرش این مسیر را ادامه دهد. ما هم دوست داریم کار را با ایدههای بیشتری ادامه بدهیم. یعنی دوست داریم هر سال اتفاقات تازهای بیفتد و کار گسترش پیدا کند. دوست داریم خیریه را ثبت کنیم و ساز و کار بهتری به طرح بدهیم. ولی برایمان این مهم است که این حالت مردمی را از دست ندهیم. امیدوارم با همدلی و همراهی هنرمندان، در عید غدیر بتوانیم لبخندی بر لب خانوادههای نیازمند بیاوریم.
کد خبر 5828889 جواد شیخ الاسلامیمنبع: مهر
کلیدواژه: عید غدیر خم غدیر خم موسسه خیریه عکس عکاسی مشهد نجف اشرف ماه مبارك رمضان کربلا عید غدیر جشن عید غدیر عید غدیر خم غدیر خم معرفی کتاب مهمونی 10 کیلومتری تغذیه سالم عید غدیر 1402 جشن عید غدیر فصل تابستان امام حسن عسکری ع امام زمان حضرت مهدی عج تغذیه خانواده ها آرزوهای کوچک عید غدیر ذره بین چند سال عکاس ها جمع شد عکس ها بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۵۲۱۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عکاسی فیلم هیچگاه نمیمیرد/ سینما و تئاتر هنر فردی نیست
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین،به نقل از روابط عمومی موزه سینما، امیر عابدی در ابتدای این کارگاه گفت: در سینمای ایران حضور در سمتهای مختلفی را تجربه کردم تا بدانم زمانی که میخواهم در یک فیلم سینمایی کار کنم به دلیلی روابط مختلفی که میان صنوف وجود دارد، باید چگونه عمل کنم. به عنوان مثال یک برنامه ریز زمانی موفق است که بداند هر گروه کاری باید در چه ساعتی در صحنه حضور پیدا کند.
وی ادامه داد: من در دوره تجربه اندوزی تلاش کردم حرفههای مختلفی را در سینما بیاموزم و تجربه کنم و به دیگران هم توصیه میکنم که ابتدا عکاسی را با فیلمهای کوتاه تجربه کنند تا روابطی که میان گروههای مختلف وجود دارد را یاد بگیرند.
کار در سینما طاقت فرسا است
عکاس فیلم «شب یلدا» افزود: فعالیت در سینما کاری طاقت فرساست و ممکن است مراحل فیلمبرداری برخی از پلانها بارها تکرار شود. برخی فکر میکنند عکاسی فیلم کار سادهای است. عدهای نیز تصور میکنند که ما فقط قاب فیلمبردار را لحاظ میکنیم، در صورتی که همیشه اینطور نیست. در بسیاری از مواقع، عکاس زاویه مورد نیاز خود را از قبل انتخاب میکند. در واقع شیوه ثبت بسیاری از عکسها را در هنگام خواندن فیلمنامه در ذهن خود مرور میکنم.برخی از همکاران ما در حوزه عکاسی فیلم با فیلمنامه آثاری که در آن حضور پیدا میکنند آشنایی ندارند و این مسئله به هیچ وجه مورد قبول نیست. زمانی که فیلمنامه را میخوانید، کاراکترها را آنالیز کرده و به ایدههایی جدیدی میرسید.
شخصیت منفی نیاز به لنز واید دارد
عابدی با بیان اینکه گاهی پیش آمده که یک کارگردان از قابهای من تاثیر گرفته است، افزود:مثلا می توانبرای گرفتن کلوز آپ از شخصیت منفی با لنز واید و برای شخصیت مثبت از لنز تله استفاده کرد و این مسئله به دلیل تاثیرات روانشناسی موجود در لنزها است. این موارد زمانی کاربرد خواهد داشت که فیلمنامه اثر را به خوبی مطالعه کنید. جز وظایف یک پروژه است که با عکاس کاملا همراهی کند .
وی ادامه داد: ارتباطاتی که بین عوامل وجود دارد مانند چرخ دنده به صورت ارگانیک عمل میکند ،سینما و تئاتر به هیچ عنوان هنر فردی نیست. برقراری تعامل و روابط عمومی بالا بخشی از وظیفه یک عکاس است است. بازیگر مقابل دوربین پارتنر یک عکاس به شمار میرود و باید بتوان با او تعامل مناسبی داشت.
عکاس « قرمز» در ادامه این نشست گفت: سالها پیش یک دوره یکساله کلاس بازیگری گذراندم تنها برای اینکه بدانم یک بازیگر چگونه رفتار میکند و چگونه حسش به صورت فیزیکی یا میمیک صورت به شکل بیرونی بروز می کند . در بازیگری رویکردهای متفاوت وجود دارد عده ای کاملا حسی بازی می کنند و برخی مبتنی بر تکنیک برخورد عکاس در یک پروژه باید با هر کدام از اینها متفاوت باشد .
عابدی با بیان اینکه در گذشته عکاسی با نگاتیو صورت میگرفت و به همین دلیل با دشواریهای بیشتری همراه بود، ادامه داد: به دلیل وجود نگاتیو، در آن زمان من با دقت بیشتری به رصد کردن شرایط برای تهیه عکس ها میپرداختم. به صورت اصولی در همه فیلمها، تمرین نهایی وجود دارد که باید همه چیز از جمله گریم و لباس مانند اجرای نهایی باشد و در این شرایط میتوان بخش زیادی از عکس ها را در تمرین تهیه کرد. یادگرفتن سینما از صفر تا صد و شناخت کامل پروسه تولید بسیار مهم است . یادگیری این موارد در طول دوران کاری برای من بسیار مفید بوده و خصوصا حضور در کلاس بازیگری تاثیر زیادی در زندگی حرفهای من داشته است.
یکی از وظایف عکاس کنجکاو کردن مخاطب است
عابدی خاطرنشان کرد: یکی از وظایف عکاس فیلم، وسوسه کردن و ایجاد کنجکاوی در مخاطبان است. مثلا در فیلم «ساکن طبقه وسط» شهاب حسینی ۳۸ نقش متفاوت را برعهده داشت که عکسهای مربوط به آن شخصیتها میتوانست تبلیغات مثبت فراوانی را باعث شود. در صورتی که تنها به استفاده یک عکس از آن فیلم به عنوان تبلیغ در سطح شهر بسنده شد.
عکاس فیلم «آلزایمر» افزود: برخی عقیده دارند عکاسی فیلم دیگر مرده است و این باور اشتباه است.. یادم می آید در اواسط دهه هشتاد برای اولین بار در فیلم «مزرعه پدری» از دوربین دیجیتال استفاده کردم که برایم ریسک بزرگی به شمار میرفت.
وی ادامه داد: باید توجه داشت همه زوایایی که عکاس تدارک میبیند، عیناً مشابه فیلم نیست. به علاوه که او بخش مربوط به پشت صحنه را هم پوشش میدهد. افزون بر این، خلاقیت در حیطه عکاسی نقشی بسیار مهم برعهده دارد. به این دلایل است که اعتقاد دارم عکاسی فیلم هیچگاه نمیمیرد.
اکبر عالمی دریای دانش بود
وی افزود: دلیل اهمیت خواندن فیلمنامه برای من این است که از کلیت فیلم و کاراکترها به تحلیل برسم و متوجه شوم برای هر کدام به چه میزان تمرکز نیاز دارم. ضمن اینکه زمانی که فیلمنامهای را مطالعه میکنم، متوجه میشوم کدام قسمتها نیاز به عکس دارد.
عابدی با یادی از اکبر عالمی بیان داشت: او در این زمینه دریای دانش بود و همواره از او میآموختم. متاسفانه او را در دوران کرونا از دست دادیم. اگر امروز عالمی در جمع ما حاضر بود من بسیار از دانش او استفاده میکردم.
وی با اشاره به اهنیت نگاه تهیه کنندهها، خاطرنشان کرد: برای اینکه متوجه میزان حرفه ای بودن یک تهیه کننده شویم کافی است ببینم عکاس انتخاب شده برای یک فیلم چه میزان حرفه ای و با تجربه است چرا که این انتخاب نشان دهنده این امر است که تهیه کننده چه میزان به فکر تبلیغات اکران است
ماندن در سینما اهمیت دارد
وی درباره چگونگی ورود به سینما نیز گفت: ورود پیدا کردن به سینما چندان دشوار نیست، بلکه باقی ماندن در این فضا است که اهمیت دارد. بارها افرادی را به پروژههای مختلفی معرفی کردهام، چراکه دارای توانمندی و استعدادی ویژه بودند. اما اکثرا نتوانستند بیش از حضور در یک پروژه را تجربه کنند. بسیاری در شرایط کاری نمیتوانند موفق عمل کنند. مسیر من چنین بوده است که ابتدا به دنبال آموختن سینما بودم و سپس حضور در فیلم کوتاه و پروژههای مختلف این عرصه را تجربه کردم. این فرآیند سه سال به طول انجامید. امروزه یا یک موبایل هم میتوان فیلم ساخت در صورتی که فیلمسازی وعکاسی با نگاتیو بسیار دشوار بود. جوانترها چندان دنبال تجربههای تازه نیستند در صورتی که فردی همچون علیرضا داوودنژاد فیلم «روغن مار» را با یک گوشی آیفون فیلمبرداری کرد.
وی ادامه داد: عکاس خوب فیلم باید علاوه بر داشتن اطلاعات کافی در زمینه عکاسی، مدیوم سینما و اجزای آن را نیز به خوبی بشناسد. من هنوز هم در آموزشگاههای سینمایی دورههایی را برای افرادی برگزار میکنم که در رشته بازیگری و کارگردانی تحصیل کردهاند و دورههای مختلف آن را گذراندهاند. در این کلاسها درباره ارتباط میان بازیگری با دیگر حوزهها و خصوصا عکاسی صحبت میکنم. در گذشته بازیگران پیش از بستن قرارداد نام عکاس را جویا میشدند و این مسئله برای آنها اهمیت زیادی داشت زیرا عکسها بسیار دیده میشدند. البته امروزه عکس فیلم اهمیت بیشتری به لحاظ میزان دیده شدن پیدا کرده زیرا محیط ارائه آن بسیار گستردهتر شده است.
خلاقیت بزرگترین عنصر یک عکاس است
عابدی درباره شاخصهای یک عکس خوب گفت: اکسپوز درست اولین مسئله است و نورسنجی نیز باید به درستی صورت بگیرد و این مسئله الفبا برای هنر عکاسی است. نکته بعدی کمپوزیسیون یا کاربندی مناسب است و بعدی مجموعهای از اکت بازیگر، نورپرداژی، صحنه آرایی وشکار آن یک لحظه است که باعث ماندگار شدن یک عکس میشود.
وی ادامه داد: مجموعهای از عناصر زیبایی شناسانه باعث ساخته شدن یک عکس خوب میشود. ضمن اینکه نورپردازی در عکاسی فیلم، توسط نورپرداز پروژه انجام میشود و به همین علت فرآیند عکسبرداری چندان وقت گیر نیست.
این هنرمند بیان داشت: بزگترین عنصری که هر عکاس میتواند در کار خود به آن متکی باشد، بهرهگیری از خلاقیت است. عکاس رایگان و ارزان یکی از معضلات این حرفه است. میانگین تعداد عکسها در گذشته ۴۰ حلقه سی و شش تایی بود در صورتی که امروز بسیاری از عکاسان برای هر جلسه از فیلم تعداد زیادی عکس تهیه میکنند. در ابتدای ورود فناوری دیجیتال به سینما، نسبت به آن اعتماد کافی وجود نداشت و به همین دلیل من هم به صورت دیجیتال و هم نگاتیو عکسهایی را تهیه میکردم. متاسفانه امروزه بر روی عکس ویرایش بسیار زیادی انجام میشود و حتی اندازه قاب را تغییر میدهند که اتفاقی بسیار غیر حرفهای است.
۲۲۰۵۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901653